درسهای قیام خونین عاشورا
اشارهعاشورا، مائده بزرگ روح انسان است در تداوم اعصار، تجسّم اعلای وجدان بزرگ است در دادگاه روزگار، صلابت شجاعت انسان است در تجلّیگاه ایمان، طواف خون است در احرام فریاد، تجلّی کعبه است در میقات خون، نقش بیدار گذرها و رهگذرهاست در کاروان دراز آهنگ زندگیها و عبورها.
عاشورا، رواق سرخ حماسه است در تاریکستان سیاهی و بیداد، قلب تپنده دادخواهان است در محکمه بشرّیت، طنین بلند پیروزی است در گوش آبادیها، عطشی است دریاآفرین در اقیانوس حیات، رسالتی است بزرگ بر دوش اسارتی رهاییبخش.
عاشورا، رکن کعبه است و پایه قبله و عماد امّت و حیات قرآن و روح نماز و بقای حج و صفای صفا و مروه و جان مشعر و منا.
و عاشورا ، هدیه اسلام است به بشریت و تاریخ ...
درآمدعاشورا، سراسر مدرسه عشق است و آموزگار هدایتگر آن، حسین بن علی علیه السلام. این واقعه سترگ، در تاريخ بشرى موجى پديد آورد و مسلمان و غيرمسلمان را با ارزشهاى متعالى و مفهوم حيات هدفدار آشنا ساخت. هر اندازه كه انسانها با درسهاى نهفته در آن حركت خونين و ژرف آشناتر گردند، به همان ميزان عزّتمند خواهند زیست و پايههاى حكومت طاغوتها را خواهند لرزاند.
درسهايى كه از عاشورا مىتوان گرفت، در گفتار و کردار امام حسين علیه السلام و يارانش دیده میشود و كسى كه به دقت در مجموعه اين واقعه بنگرد و آن را فرا راه خود قرار دهد، با اين درسهای انسانساز آشنا مىگردد. در این نوشته برآنیم تا برخی از این درسها را برشماریم.
توکّلامام محمد باقر علیه السلام در سخنی گهربار فرمودند: «کسی که به خدا توکّل کند، شکست نمیخورد»[1] و قیام خونین عاشورا، سرشار از این آموزه نیک الهی است که فرجامی جز پیروزی حق بر باطل را نوید نبخشید. امام حسین علیه السلام گرچه به استناد دعوتنامههای کوفیان به سمت آنان حرکت کرد، ولی توکّل آن حضرت به خداوند متعال بود. به همین دلیل، وقتی میان راه، خبر بیوفایی مردم و شهادت مسلم بن عقیل علیه السلام را شنید، تصمیم خویش را تغییر نداد و برای انجام تکلیف، با توکل به خدا راه خود را ادامه داد. نیز بر این اساس بود که صبح عاشورا و با شروع حمله همهجانبه و بیرحمانه دشمن، در نیایشی به درگاه خدا، اعتماد به پروردگارش را چنین بیان فرمود:
خداوندا! تو تکیهگاه من در هر اندوه، و امید من در هر سختی هستی. تو در هر پیشامدی تکیهگاه و مایه پشتگرمی منی.[2]
رضا و تسلیمیکی از آموزههای کربلا، راضی بودن به رضای الهی است. هدف امام حسین علیه السلام فقط خشنودی خدا و پیامبر او بود. اگر در آن قیام خونین، جان عزیزش را نثار کرد، اگر سختترین مصیبتها را به جان خرید، و اگر خاندان گرامیاش را به دست اسارت سپرد، هدفی جز کسب رضای الهی نداشت. امام حسین علیه السلام هنگامی که میخواست از مکه به سمت عراق خارج شود، خود در خطبهای به این ویژگی اشاره فرموده است:
ما اهل بیت به آنچه خدا راضی است، راضی و خشنودیم. در مقابل بلا و امتحان او، صبر و استقامت میورزیم . او اجر صبرکنندگان را به ما عنایت خواهد فرمود.[3]
عمل به تکلیفاز آموزههای ارزشمند کربلا، عمل به تکلیف است. هنگامی که دعوتنامههای پیاپی مردم کوفه به امام حسین علیه السلام رسید، ایشان هرچند از سستعهدی کوفیان آگاه بود، ولی آن اعلام حمایتها را تکلیفآور دانست و به سوی آنان حرکت کرد. امام خمینی رحمه الله که خود سالها بعد با همین انگیزه، قیامی عزّتآفرین را پایه ریخت، در سخنانی درباره این آموزه عاشورایی میفرماید:
· اینکه حضرت ابی عبداللّه علیه السلام قیام کرد با عدد کم، برای اینکه گفتند تکلیف من این است که نهی از منکر کنم.[4]
· حضرت سیدالشهدا علیه السلام تکلیف برای خودشان دانستند که بروند و کشته هم بشوند و محو کنند آثار معاویه و پسرش را.[5]
· لکن تکلیف بود که قیام بکند و خونش را بدهد تا اینکه ملت را اصلاح کند و عَلَم یزید را بخواباند.[6]
آزادگیعاشورا، نماد آزادگی است و حضرت سیدالشهدا علیه السلام سرور آزادگان. همو که در پاسخ کسانی که بیعت با یزید را از ایشان میخواستند تا در امان بماند، میفرمود:
آگاه باشید! ناپاک زاده فرزند ناپاک زاده، مرا میان دو چیز مجبور کرده است: بین مرگ و ذلت، ولی هیهات که ما ذلت و خواری را بپذیریم. خداوند پذیرش ذلت را بر ما و بر پیامبر و مؤمنان روا نداشته است و دامنهای پاک و دارای اصالت و شرف و خاندان دارای همت والا و عزّت نفس ما هرگز اجازه نمیدهد اطاعت فرومایگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجیح دهیم.[7]
اخلاصاخلاص سیدالشهدا علیه السلام و یاران آن حضرت، مهمترین عامل جاودانگی قیام حسینی است. از زمانی که حضرت از مدینه حرکت کرد، تا مکّه و سپس کربلا، بسیار کسانِ مدّعی با ایشان همراه شدند و به ظاهر خود را حسینی نشان دادند، ولی هیچکدام بر حرف خود نایستادند و در نهایت، سرور شهیدان را تنها رها کردند.
در روز عاشورا و صحنه نبرد کربلا نیز، تنها خون بود و شمشیر و زخم و درد و شهادت، و از مدال و پول و امتیازهای اجتماعی و مقامهای دنیوی خبری نبود. از این رو، ماندگان و مقاومان، تنها با نیروی اخلاص به جهاد در راه حضرت دوست ادامه میدادند و یکی یکی شربت شهادت مینوشیدند.
ایثاراز بارزترین درسهای عاشورای حسینی، ایثار و مقدّم داشتن دیگری بر خود است. در صحنه کربلا، نخستین ایثارگر، خود سیدالشهدا علیه السلام بود که حاضر شد خود و خاندانش را فدای دین خدا کند و رضای او را بر همه چیز برگزیند. حتی زمانی که یاران حضرت به شهادت رسیدند و نوبت به جانفشانیِ بنیهاشم رسید، امام حسین علیه السلام ابتدا فرزند دلبندشان، علی اکبر علیه السلام را برای شهادت در راه خدا فراخواند.
جلوه دیگر ایثار در کربلا، در کار زیبای حضرت ابوالفضل علیه السلام بود. آن حضرت که با لب تشنه وارد فرات شد، چون خواست آب بنوشد، یاد لبهای تشنه امام حسین علیه السلام و کودکان تشنهکامش افتاد و به خود نهیب زد که: آیا آب مینوشی، در حالی که برادر و مولایت حسین علیه السلام تشنه و در آستانه شهادت است؟ پس آب را ننوشید و بازگشت و لبتشنه به شهادت رسید.
مفهوم بلند آفتابی عباس از گریه کودکان کبابی عباس
از تشنگیات فرات دلخون گردید والله که آبروی آبی عباس
امر به معروف و نهی از منکراز آموزههای ارزنده نهضت حسینی، توجه به دو فریضه مهم امر به معروف و نهی از منکر است. امام حسین علیه السلام در وصیتنامهای که هنگام خروج از مدینه و در زمان وداع با برادرش محمد بن حنفیه برای وی نوشت، هدف از حرکت خویش را چنین برشمرد:
من نه از روی سرمستی وگستاخی، و نه برای فساد و ستمگری حرکت کردم، بلکه تنها برای طلب اصلاح در امت جدم حرکت کردم. میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره جدم و پدرم علی بن ابیطالب عمل نمایم.[8]
حضرت سیدالشهدا علیه السلام در جای دیگری نیز فرموده بودند:
بارخدایا! من به معروف اشتیاق، و از منکر تنفّر دارم.[9]
بر این اساس، در زیارتهای گوناگونی که درباره امام حسین علیه السلام از پیشوایان معصوم t وارده شده، این تعابیر دیده میشود:
گواهی میدهم تو نماز را به پا داشتی و زکات دادی و امر به معروف نمودی و نهی از منکر کردی.[10]
نفی نژادپرستیشهید، شهید است، چه تفاوت دارد که از چه نژاد و رنگ و زبانی باشد؛ سفید و سیاه، عرب و عجم، رومی یا زنگی. ملاک ارزش در اسلام، عقیده و ایمان است.
شهادتکده کربلا، بزمگاه عشق است و همهگونه شهیدی دارد؛ جوان، پیر، خردسال، شیرخوار، سیاه، سفید، عرب و عجم. آنجا، یگانگی است و از نابرابریِ نژادی اثری نیست. پیشوای شهیدان، حسین علیه السلام در صحنه نبرد، این آموزش دینی و انسانی را به کار گرفت و سپاس و ستایشی همسان به همه یارانش، از پیرمرد تا نوجوان، و از رئیس قبیله تا غلام سیاه روامیدارد.
پایبندی به اصول انسانی و اخلاقینهضت عاشورا، مظهر ارزشگذاری به حقوق انسانی است. یاران امام حسین علیه السلام در بین راه کربلا، با لشکریان حرّ بن یزید ریاحی برخوردند که راه را بر آن حضرت و یارانش بستند. برخی از یاران امام پیشنهاد مبارزه و نابودی آنها را دادند و دلیل آوردند که قدرت نبرد با ایشان را داریم، ولی امام مدارا کرد و یاران را به صبر دعوت فرمود.
همچنین صبح عاشورا که شمر جلو آمد و به آن حضرت اهانت کرد، مسلم بن عوسجه، از یاران امام خواست با تیری او را از پای درآورد که حضرت مانع شد.
منابع1. امام خمینی، صحیفه نور، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
2. دشتی، محمد، فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام، قم، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه السلام، چاپ سوم، بهار 1384.
3. ربّانی، هادی و سید محسن موسوی، آینه یادها: مناسبتهای شمسی و قمری در قرآن و حدیث، قم، دارالحدیث، 1382.
4. گروهی از تاریخپژوهان، تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1390.
[1] آینه یادها: مناسبتهای شمسی و قمری در قرآن و حدیث، ص183، حدیث721.
[2] تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء، ج1، ص743.
[3] همان، ج1، ص624.
[4] صحیفه نور، ج4، ص16.
[5] همان، ج8، ص12.
[6] همان، ج2، ص208.
[7] فرهنگ سخنان امام حسین q، ص165.
[8] تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء، ج1، ص295.
[9] همان.
[10] همان، ص296.